تعبیر وارونۀ یک رویا

متین چپانی

۹ مطلب با موضوع «تراژدی» ثبت شده است

پیش نوشت:این نوشته بیش از آنکه یک نظریه علمی و روانشناسانه باشد یک سلیقه و نظریه شخصی است.

دیشب که مشغول فکر کردن به این بودم که چرا برخی اینقدر از سربازی متنفرند ارتباط زیادی میان ماهیت آمال و آرزو با سختی و مشقت سربازی پیدا کردم.

  • ۰ نظر
  • ۲۵ فروردين ۰۱ ، ۱۷:۱۳
  • © مدریک

خیلی از ما حتى بلد نیستیم آرزو کنیم و گاهی آرزوهایمان را هم از روی دست بقیه تقلب می‌کنیم، نگاه می‌کنیم ببینیم مردم دوست دارند کجا زندگی کنند؟ مردم دوست دارند با چجور آدمی ازدواج کنند؟ مردم عاشق کدام

  • © مدریک

پیش نوشت :من هیچگاه تافته جدا بافته این جامعه نبودم و این پست هم نوشته هایی از سر روشنفکری نیست. خیلی از ما این دنیا را از کودکی  زندگی کرده ایم،اگر حوصله تان نمی کشد نخوانید؛چون چیزی از شما کم نخواهد شد.
داشتم فکر می‌کردم چرا باید بین زندگی دو نفر در دو گوشه‌ی دنیا این‌قدر تفاوت باشد.

  • ۲ نظر
  • ۱۷ مرداد ۹۹ ، ۰۰:۲۸
  • © مدریک

روزی مردی داخل چاله ای افتاد و بسیار دردش آمد …
یک روحانی او را دید و گفت :حتما گناهی انجام داده ای! یک دانشمند عمق چاله و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت! یک روزنامه نگار در مورد دردهایش با او مصاحبه کرد! یک یوگیست به او گفت: این چاله و

  • ۰ نظر
  • ۲۳ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۵:۲۷
  • © مدریک

فردی چندین سال شاگرد نقاش بزرگی بود و تمامی فنون و هنر نقاشی را آموخت. استاد به او گفت که دیگر شما استاد شده ای و من چیزی ندارم ک به تو بیاموزم.

شاگرد فکری به سرش رسید، یک نقاشی فوق العاده کشید و آنرا در میدان شهر قرار داد ، مقداری رنگ و قلمی در کنار آن قرار داد و از رهگذران خواهش کرد اگر هرجایی ایرادی می بینند یک علامت  ×  بزنند و غروب که برگشت دید که

  • ۲ نظر
  • ۰۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۷:۴۵
  • © مدریک

یک روز استاد دانشگاه به هر کدام از دانشجویان کلاس یک بادکنک باد شده و یک سوزن داد و گفت یک دقیقه فرصت دارید بادکنکهای یکدیگر را بترکانید. هرکس بعد از یک دقیقه بادکنکش را سالم تحویل داد برنده است. مسابقه شروع و بعداز یک دقیقه

  • ۰ نظر
  • ۲۸ فروردين ۹۹ ، ۲۲:۴۱
  • © مدریک

آنچه مینویسم، صرفا دیدگاه شخصی من است و نه تنها در آینده مسئولیت آن را نمی پذیرم و ممکن است دیدگاهم تغییر کند، بلکه حتی امروز هم بر صحت و دقت آن اصرار ندارم. آنچه اینجا میخوانید، بیشتر فکرهایی است که به کلمه تبدیل شده تا در آینده، بتوانم مجدد به آنها مراجعه کنم و فرصت بیشتر و بهتری را به اندیشیدن در مورد آنها اختصاص دهم.