زندگی انسان فاقد معناست
این روزها مانند سایر روزهایم ملقب به بلاتکلیفی است.نه سخت است و نه آسان،نه خوش میگذرد و نه بد؛اما به آینده امیدوارم؛به اتفاقاتش،تغیراتش،بلند پروازی هایش.
امید،تنها دارایی من در این روزهای بی نوایی است.امیدی که درون مایه ی – شاید - توهم است؛از اینکه روزهای خوب خواهند رسید.
امنیت شغلی:یک معضل،یا فرصت؟
پیش نوشت: این نوشته برای کسانی است که میخواهند از تمام قابلیت هایشان استفاده کند و هدف والایشان را فدای هیچ و پوچ نکنند،شاید برای کسانی خانه ای امن و خیالی آسوده می خواهند خوشایند نباشد.
تا امروز چه دستاوردهایی داشته ام؟
اگر بخواهیم با خودمان کمی صادق باشیم، تنها دستاورد ما در زندگی، توسعهی مدل ذهنیمان است.
ما بخش عمدهای از زمان خود را صرف زندهمانی میکنیم: درس خواندن، دانشگاه رفتن، شغل پیدا کردن، ازدواج کردن، فرزند دار شدن، رفاه، تامین سرمایه برای بازنشتگی و به جا گذاشتن میراث برای خرید یک گور مناسب و در شأن خودمان، همه از جنس زندهمانی هستند.
همهی اینها قرار است انجام بشوند تا
20 سال آینده خود را چگونه می بینید؟
پیش نوشت:ممنون از خانم جعفری (روزنوشت های یک کوالا)بابت دعوت به چالش بیست سال آینده خود را چگونه می بینید.
بیست سال بعد 39 سال خواهم داشت؛به دلیل آنکه میخواهم مسیر جدیدی برای خودم بسازم دو سال بعد هم برایم قابل بیش بینی نیست چه برسد به بیست سال بعد...
به نظرم لازم بود قبل از این چالش،چالش دیگری وجود داشت به اسم
هشت گام برای تقویت اراده
🔹از دست خودتون و بی اراده گی های تان خسته شدین؟
🔹برنامه ریزی میکنین اما عمل نمی کنین؟
🔹به خودتون قول میدین ولی بد قولی می کنین؟
🔹براتون پیش اومده که برنامه مطالعاتی چیده باشین ولی عمل نکرده باشید؟
اجازه ندهید کسی شما را به جلو بیندازد با زمانبندی خودش!
مدیر سر کلاس آمد گفت: صبح بخیر کلاس یازدهمی ها جلسه امروز در مورد سرآغاز یک سفر است.شروع بقیه زندگیتان ؛دو سال دیگر همه شما پیش دانشگاهی تان را تمام خواهید کرد،سه سال دیگر در دانشگاهی که می خواهید مشغول به تحصیل خواهید شد،پنج سال دیگر شغلتان را شروع خواهید کرد،خیلی از شما برای موسسات و شرکتهای معتبر کار خواهید کرد،بعد از آن ازدواج خواهید کرد و احتمالا خانه خواهید خرید،۱۰ سال دیگر زندگی که آرزویش را دارید، برایتان فراهم می شود. ۱۵ سال دیگر ۳۰ سالتان خواهد شد و بعد از آن
آنچه مینویسم، صرفا دیدگاه شخصی من است و نه تنها در آینده مسئولیت آن را نمی پذیرم و ممکن است دیدگاهم تغییر کند، بلکه حتی امروز هم بر صحت و دقت آن اصرار ندارم. آنچه اینجا میخوانید، بیشتر فکرهایی است که به کلمه تبدیل شده تا در آینده، بتوانم مجدد به آنها مراجعه کنم و فرصت بیشتر و بهتری را به اندیشیدن در مورد آنها اختصاص دهم.
دستهبندی
-
خطاهای شناختی
(۱) -
اسنوبیسم
(۱) -
رشد فردی
(۲۳) -
یادگیری
(۵) -
تراژدی
(۹) -
چکیده ای از کتاب ها
(۵) -
چکیده های از اپلیکیشنم
(۲) -
خاطرات
(۱) -
جملات کوتاه
(۱)
آخرین مطلب
- تجربۀ من از تماشای قسمت 1 سریال وحشی | ساختۀ هومن سیدی
- احساس خطر از دست دادن تمایز | درآمدی بر اسنوبیسم
- چرا برخی از سربازی متنفرند؟
- ما برای رنج کشیدن آفریده شده ایم
- نیامده ایم تا پس از مرگمان بگویند: از کرم خاکی هم بی آزارتر بود
- زندگی انسان فاقد معناست
- امنیت شغلی:یک معضل،یا فرصت؟
- بزرگترین راز موفقیت
- دزد آرزوی دیگران نباشیم
- سرزمین مان تشنه ی فهم است