هین رها کن عشقهای صورتی عشق برصورت نه بر روی سطی!
آنچه معشوق است صورت نیست ، آن خواه عشق این جهان خواه آن جهان!
آنچه بر صورت تو عاشق گشته ای چون برون شد جان چرایش هشته ای!
صورتش برجاست این سیری ز چیست عاشقا واجو که معشوق تو کیست!
پرتو خورشید بر دیوار تافت تابش عاریتی دیوار یافت!
بر کلوخی دل چه بندی ای سلیم وا طلب عشقی که پاید او مقیم!
ما در این انبار گندم می کنیم گندم جمع امده گم میکنیم!
می نیندیشیم آخر ما به هوش که این خلل در گندم است از مکر موش!
موش در انبار ما حفره زده است وز فنش انبار ما ویران شدست!
گر نه موشی دزد در انبار ماست گندم اعمال چهل ساله کجاست!
اول ای جان دفع شر موش کن وان گهان در جمع گندم کوش کن!
بشنو از اخبار آن صدر و صدور لا صـلاة تــم الاّ بالحــضور!
عاشقا واجو که معشوق تو کیست؟
شنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۸، ۰۳:۲۸ ب.ظ
© مدریک
مولانا\مثنوی و معنوی،دفتر دوم:تتمه قصه مفلس
آنچه مینویسم، صرفا دیدگاه شخصی من است و نه تنها در آینده مسئولیت آن را نمی پذیرم و ممکن است دیدگاهم تغییر کند، بلکه حتی امروز هم بر صحت و دقت آن اصرار ندارم. آنچه اینجا میخوانید، بیشتر فکرهایی است که به کلمه تبدیل شده تا در آینده، بتوانم مجدد به آنها مراجعه کنم و فرصت بیشتر و بهتری را به اندیشیدن در مورد آنها اختصاص دهم.
دستهبندی
-
خطاهای شناختی
(۱) -
اسنوبیسم
(۱) -
رشد فردی
(۲۳) -
یادگیری
(۵) -
تراژدی
(۹) -
چکیده ای از کتاب ها
(۵) -
چکیده های از اپلیکیشنم
(۲) -
خاطرات
(۱) -
جملات کوتاه
(۱)
آخرین مطلب
- احساس خطر از دست دادن تمایز | درآمدی بر اسنوبیسم
- چرا برخی از سربازی متنفرند؟
- ما برای رنج کشیدن آفریده شده ایم
- نیامده ایم تا پس از مرگمان بگویند: از کرم خاکی هم بی آزارتر بود
- زندگی انسان فاقد معناست
- امنیت شغلی:یک معضل،یا فرصت؟
- بزرگترین راز موفقیت
- دزد آرزوی دیگران نباشیم
- سرزمین مان تشنه ی فهم است
- شش و بیست دقیقه
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.